عاشقت نبودم.........!!!!!

داستان عاشقانه واقعی

نمیتونم حالو هوای این روزای خودمو بعدا بگم

.....پس از امروز اتفاقهای هر روز خودمو میگم.....اتفاقهایی که قبلا بین ماافتادو هم بین این مطالب به شما میگم

چهارشنبه قرار بود بره خونه خاهرش

....یعنی نمیتونه زیاد اس بده....این موقع زمانیه که من به شدت عاشثش هستم و دارمدیوونه مییشم

اما مینا بیخیاله و میگه فراموشم کن....قبل اینکه بره خونه خاهرش بهش گفتم : تنهام

بهم اس بده و نزار تنهاتر ازین بشم

....گفت باشه تونستم اس میدم....قبل اینکه برسه خونه خاهرش داشتیم بهم اس میدادیم ...که من ازش پرسیدم چرا داری اینکارارو میکنی...ولی اون دیگه رسیده بود...و گفت دیگه نمیتونم اس بدم تک نزن  بای....من براش تک زدم

...ترسید که تک بزنم لو میره گفت تروخدا تک نزن....اما من گفتم نه جواب سوالمو بده... گفت باشه دیر تر جواب میدم....هر 2 3 ساعت اس میداد و میگفت بخدا تک نزن...اما جواب سوالمو نمیداد....شب شد ..من بهش مثل همیشه شبخوش گفتم ..اما اون جواب نداد....صبح اس داد ..بخدا تکنزن ....اگه دوسمداری تک نزن ....اومدم باهات صحبت میکنم.....از استرس دارم میمیرم....گفتم استرس نداشته باش...میدونی که تک نمیزنم....تونستی اس بده...گفت :‌  ممنون که درکم کردی ....باشه...و پرسید خوبی ؟...من بعد 2 ساعت جواب دادم....راستشو بگم خوب نیستم و تو تنهام میزاری ...زمانیکه به کمکت نیاز دارم.....اما دیگه مینا جوابمو نداد....باز شب شد...و من بهش شبخوش گفتم....اما اون باز هم جواب نداد...بهش گفته بودم تنهام نزار اما تنهام گذاشته بود و من 2 روزی به سختی برام میگذشت..اما اون اصلا خیالش نبود...تا اینکه شنبه شد...ساعت 4 ظهر اس داد...خوبی؟..اومدم خونه....من شارژ نداشتم و براش تک انداختم....گفت شارژ بخر اس بدیم...اما من اونروز شارژ نخریدم....ساعت 7 دوباره بهم تک زد و من متوجه تکش نبودم....ساعت 9 بهش تک زدم...زنگ زد گفت شارژ نگرفتی اس بدیم ...گفتم نه و تا شبم نمیگیرم....چون دو روزی تنهام گذاشته بود و ارش ناراحت بودم شارژ نگرفتم....شب شد....بازم بهم شبخوش نگفت...اما من براش تک زدم تا بگم شبخوش...چون شارژ نداشتم.....

حالا یکشنبه شده بود 11 اسفند 92.....شارژ خریدم

ادامه داستانو بعدا براتون مینویسم...زیاد منتظرتون نمیزارم.....  

+نوشته شده در دو شنبه 12 اسفند 1392برچسب:مینا ٰ عشق ؛‌دوست دارم ؛‌ازدواج,ساعت18:30توسط احمد | |